روستای باباولی
اطلاعاتی در ارتباط با روستای باباولی

نقل کرده اند: یکی از شیوخ،شب در خانه تنها بود و مهمانی فرا میرسد. طبق معمول در خانه به روی هر مهمانی باز بود .با کمی رعایت تشریفات مهمانی و میزبانی، وارد خانه شیخ میشوند پس از صرف غذا که عموما از نان دست پخت تنوری و لبنیات محلی و غیره بود.بعلت عدم توسعه صنعت و تکنولوژی هنوز تلویزیون یا رادیویی نبود همه تفریحات افراد در بگو مگوی لفظی صورت میگرفت و آنهایی که نقال بهتری یا بطور خلاصه بذل گویی یا خرافه گوی خوبی بودند موفق تر و جایگاه ویژه داشتند .مهمان از دعا نویسی و راه و روشهای پیچیده روز که میتوانست افراد ساده لوح را در کمند خود قرار دهد ، مهارت عالی داشت .وقتی شیخ از عوام بودن مردم منطقه و حاشیه رنج می برد با وی دردل  میکند.  جهت راهنمایی و هوشیاری مردم راه چاره ای جستجو میکند، بخصوص بزرگترین مشکل شیخ کم ابی بود. از مردم خواست تا مزارع را در شب آبیاری کنند تا با کمبود آب مواجه نشوند ولی چون مردم از جن میترسیدند، شبها از خانه خارج نمی شدند. مهمان باهوش از هنر جن یا اجنه بحث را به جلو می برد ولی شیخ که خود دعا نویس و در خرافه پردازی یدی بسیار بالا داشت از فرصت استفاده میکند و از وی میخواهد که او جن شیخ باشد و براساس باور مردم روستاهای همجوار باباولی و خرافه طلب، به سادگی نمیشد افکار آنها را تغییر داد. از این موقعیت استفاده میکند که در شب وقتی وارد مزرعه شده است جن را دیده و به او حمله ور شده است و چون او با خود سنجاق از جنس آهن همراه داشته  و از کلمه بسم الله استفاده نموده است جن را در تسخیر خود میگیرد و با نصب سنجاق به یقه جن که از جنس پوست حیوان ساخته شده بود(در ساخت ان از ابزار خاصی استفاده نشده بود و در خانه موجود بود) به تن جن کرده بود،میبندد و او را تسلیم میکند.

روایت است این مرد از اهالی روستایی به نام خرپو از بخش رودبار بود. مدتها در خانه شیخ زندگی میکند واز شیخ فرمان میبرد و کاسبی بسیاری را برای خود و شیخ به ارمغان می آورد. ولی متاسفانه شیخ پس از مدتی  متوجه تشدید  باور مردم  میشود . عقاید آنها را نمیتوان براحتی تغییر داد و قدرت بر ملا کردن موضوع را پیدا نمیکند و ناچارا مهمان را در یک شب مهتابی آزاد میکند و از او میخواهد که دیگر به این روستا برنگردد .البته  مقداری پول و مایحتاج زندگی به او میدهد. برای مردم نقل میکند که وقتی جن را به حمام برده و سنجاق را در اورده است جن غیب شده و محل را ترک کرده است . این عمل باعث میشود مردم در سفرهایشان از وسیله آهنی تیز استفاده کنند و هر صدای مشکوکی را در شب می شنیدند بسم الله بگویند و وسیله اهنی لمس کنند، تا جن فرار کند و به این شیوه به آرامش میرسیدند. مدتها در روستاهای همجوار مد شده بود به زیر بالش گهواره بچه تازه بدنیا امده داس میگذاشتند و در بالای سر ان سنجاق اویزان میکردند.تا بچه را از دزددیده شدن توسط جن ایمن کنند.با گذشت زمان معما برای مردم حل میشود و به عدم وجود جن پی بردند و اگر هم امروزه مزرعه ای باشد تا آبیاری شود دیگر جنی وجود ندارد.شاید هم هر دوتا را از یاد برده اند.



 

حال که قرار شد این روستا را خوب بشناسیم کمک کنید اطلاعات تان را در این وب سایت بگذارید تا از آن بهره گیریم.
روستای باباولی در دهکده ای حدود چهارکیلومتری دیلمان که پل ارتباطی روستاهای همجوار میباشد قراردارد. گرچه در ارتفاع   بسیار بالایی از سطح دریا  قرار دارد ولی نسبت به روستاهای دیگر دیلمان، در ارتفاع پایین تری واقع شده و عبور رودخانه چاک رود از کنار این روستا ضمن اینکه زیبایی خاصی به آن داده است و ایجاد بستری سبز از درختان گردوی بسیار بزرگ که حتی قدمت تاریخی و بزرگی آنها زبانزد عام و خاص بوده و است،وجود آب و هوای گرمتر نسبت به روستاهای همجوار،این روستا را از دیگر روستاها متمایز کرده است و اگر هم کسانی این روستا را به چشم خریدار نگاه میکردند این روستا پل ارتباطی از طرفی به آسیابر – رودبار و از طرفی به عین شیخ،ملومه و حتی جاده کنار رودخانه به روستای پیرکوه و ییلاق اشکورات و از طرفی به روستاهای گیسل و تاریک دره و کلیشم منتهی میشد و ارزش واقعی دیلمان را  به مراتب بهتر نمایان میکرد.این شهر بلند آوازه دیلمان، شاید به دلیل جاده پیرکوه و ارتباط بیراهه آن مسیر به اسپیلی شهر دیلمان را در سکوت نمیبرد و بی روح نمیکرد.
وجود مناظر زیبا و چشم انداز زیبا و واقعا دیدنی به این روستا آنچنان زیبایی می بخشد که بیشترین توریست را نسبت به تمام روستا های دیلمان به خود جذب کرده است بی پرده بگوییم وجود چشم انداز بسیار وحشی و طبیعت کاملا کوهستانی تمام پنجره های ویلاهای شهر پر آوازه اسپیلی را به سوی خود گشوده است.
هرچه قدر از طبیعت زیبا و دیدنی این روستا بنویسیم شاید این قلم توان اداء حق آن را ننموده است ولی شما میتوانید یک روز سیزده بدر را به رودخانه کناره های روستا قدم بزنید تا جلوه و زیبایی آن را در اول اردیبهشت تجسم کنید و حضور جمیعتی که آزادانه و بدون هیچ محدودیت در کنار همدیگر به خوشی و تفریح می پردازند ببینید و از فرهنگ بالای مردم این روستا سود بجوید و وجود بقعه باباولی که بقوولی تنها پیغمبر بجز کوروش و دانیال درایران مدفون گشته اند و حضور و پابوسی مردم روستاهای هم جوار در دهه محرم اهمیت این موضوع را ثابت کرده است که نشان از اعتقادات مذهبی به جا مانده بعد از جنگ اعراب با ایران(فتح الفتوح) میباشد.
بعضی از مناطق زیبا ودیدنی این روستا عبارتند از: آبشار معروف به شاشار(آبشاریخی)،تلابون،پالان سنگ،فیگورسر،کوه های سربه فلک کشیده خانم چال و چراغ کوه،حاشیه رود خانه چاکرود از چال زمین(استنابون) تا آسیابرک،فضای زیارتی تفریحی بقعه باباولی ودرختان گردو و داغداغان که قدمت تاریخی انها به چندین قرن میرسد.
روستای باباولی در قدیم تنها توقفگاه احشام و مردم وکوچ نشینان بود ازجمله آنها گالشان از مراتع و کوهستانهای این روستا برای چرای گوسفندان استفاده وشب را باخیال راحت دراین روستا اقامت میکردند به دلیل بالا بودن فرهنگ مردم این روستا هیچ گونه اثر دزدی در این روستا دیده نشده که این امر باعث شده مردم این روستا همیشه امین وامانت دار باقی بمانند و حتی مهمان نوازی مردم این روستا تا حدی مورد زبان زد عام وخاص بود که یکی از اجداد از متولیان بقعه متبرکه باباولی که خود نیز ازدارایی فراوان وگوسفندار بود،چاه آبی ایجاد کرده و روزانه یک لاک(ظرف) نان وپنیر تازه را به آنجا میبرد تا هیچ مسافری از این روستا گرسنه وتشنه عبور نکند و هنوز هم وجود مراتع دراین روستا، این روستا را یکی از بزرگ ترین مناطق دام پروی درییلاق تبدیل کرده است.
تاریخچه
باباولی در کنار چند رودخانه ، از طرفی چاک رود،پشه رود خانه (رود خانه ی پش)و از طرفی به ارو شکی رود خانه محاط شده است.
از اینکه مردم اصلی این روستا اولاد تقی بودند در آن شکی نیست.
این روستا دارای زمینهای کشاورزی و آبی بسیاربود و مردمانشان پر تلاش بودند و دائما از زراعتشان مراقبت میکردند .
عموما ابزار اصلی این مردم بیل یا پاروی چوبی بود ولی از اسم اصلی این روستا چیزی بدست نیامده است اما روایت شده مهتری به این روستا سفر میکند وظاهرا تاثیر گذار بوده است واز اوضاع و احوال روستاییان جویا شد و هر کسی را مشاهده مینمود بیل یا پاروی چوبی بر دوش داشته وعازم مزرعه وعلفزار بوده است . به شخصی که بیل به دوش داشته ندا میزند آقای با بیل کجا با این عجله، دیگران از شنیدن این حرف پس از لبخند و بگو بخند تشبیه وی را تحسین می کنند ومدتها نام آقا بابیل در این روستا رواج داشته است. بعد از این اتفاقات اسم این محل را بابیل وبعدها بابیلی نامیدند.اما این پایان کار نبود بعد از فوت بزرگی به نام ولی که بابا ولی صدا میزدند- او  از بزرگان خاندان ال تقی بود - تغیر نام دیگری برای این روستا رقم زده شد و باباولی اسم این روستا شد و تا الان در این نام باقی مانده است.
گرچه بر این اتفاق اسناد معتبری وجود ندارد اما از طریق دهان به دهان بین بزرگان باباولی و دیلمان تعریف شده است.و اینگونه می گویند که "ولی" فردی با وقار،باهوش وخوش رفتار بوده است و بعد از این که اسلام در دیلمان فرا گیر شد ومردم دیلمان و حومه با یافتن اجساد جنگ جویان عرب که بعضی از آن ها را سادات نیز نامگذاری کردند و به زیارتگاه یا تکیه گاه انتخاب کردند .
باور دارند تا آن زمان قبرستانی در باباولی وجود نداشته است وتمامی مردگانش در اطراف باباولی مثل روستا های ایشکوه واسیابرک تدفین میشدند.   
البته بنظر میرسد بعلت عدم برخورداری از علم کافی جهت معرفی اسلام برای ترویج آن بیشتر از خرافه گویی بهره جستند و شاید آن عصر را عصر خرافه نیز میتوان نامید و روایت است در بعضی از روستا ها بعد از یافتن اجساد اعراب که در جنگها با ایرانیان به زمین افتادند یا دفن شدند به عنوان بقعه یا زیارتگاه به آنها توسل می شد و به همین صورت باقی ماند. ولی در مورد باباولی روایت است که شخصی در تالشکول دارای حرفه سنگ بری بود سنگ قبر بزرگی به ابعاد 150×47×12سانتیمتر ساخت و آن را به باباولی انتقال داد ودر کنار درخت داغداغان گذاشت که روایت شده است مردی ازاعراب که بسیار  درشت هیکل بود در جنگ کشته شد ودر زیر درخت داغداغان دفن گردید و به نام قادر(توانمند یا قدرت مند)نامبردار گشت و آن را به نوادگان پیغمبر نسبت دادند گرچه روایت است او نیز یکی از پیامبران الهی بوده ودر این مکان دفن شده است ولی سندی جهت تایید این موضوع یافت نشده و خیلی هم قابل باور نمی باشد و شاید به موضوع خرافه گویی هم نزدیک باشد.
صرفنظر از این که شخص مدفون شده در باباولی دارای چه مشخصه ای بوده ولی بدلیل برتری پارامترهایی که در توصیف این محل گفته شد مورد وثوق بودن مردم باباولی برای این بقعه جایگاهی فراهم می نماید تا تمامی روستاهای همجوار را در دهه ی محرم جهت عزاداری به اینجا کشانده و در روز قتل امام حسین در آنجا عزاداری نمایند .
ضمن اینکه مراسم عزاداری با مدیریت خاص در این مکان صورت میگرفت ،بسیاری از روستاهای مجاور مردگانشان را نیز در جوار این بقعه متبرکه دفن نمودند و آنجا را متبرک و خاک این منطقه را تبرک دانستند.
برخی از روستاهایی که مردگانشان را در این روستا دفن میکردند از قبیل روستای ایشکوه،لیه چاک، لور، قشلاق، اروشکی،پلشاه،گیسل،عین شیخ،ملومه،تاریک دره،کلاچخانه،چراغکوه و غیره را میتوان نام برد .
با بازسازی بقعه باباولی از مکانی به ابعاد 8×8 متر مربع با سر بندی سفالی سنتی و صندوقی از چوب عود به ابعاد حدود 180×180 متر مربع و حصار سنگ و کاه گل به حدود 150متر دارد.دروازه ورودی با سر دروازه ای مثلثی شکل از تخته های پهن ساخته شده بود و روی حصار را نیز پوشاندند که به لت معروف است و دارای در های ورودی با چوبهای نقش نگارشده از چوب صندل و عود بوده است.
نقش نگاری بسیار جذاب از اینکه پس از مرگ،دوزخ و بهشتی،با اشکالی خاص به در و دیوار آن نقاشی شده بود یک زیبایی و احترام فوق العاده ای به این مکان داده بود که زائران را به تماشای خود واداشت و به یک پناگاه ایمن تبدیل گشت و خرافه گویی های موجود نیز در آن عصر کمکی زیاد به این روستا نمود و شاید هم مثمر ثمر واقع شد.اما بعد از انقلاب گروهی که اصالتا همدانی یا کردهای قوچان بودند از اسطلخ کوه در روستای همجوار باباولی (ایشکوه) سکنی گزیدند در بقعه باباولی جایگزین شیخهای این روستا شدند و بزرگان این روستا نیز به اکثریت جهت کسب و کار بهتر و اقتصادی تر روستا را ترک نمودند و این موضوع کمک نمود تا بقعه باباولی در تصرف و اختیار افراد حاشیه قرار گیرد و آنان نیز از زائران بسیار خوب این بقعه بودند و به علت اعتقادات شدید مدیریت این بقعه و مسجد را در اختیار گرفتند و حتی حاضر شدند شبها در آن بقعه بخوابند و از آن محافظت نمایند و پس از گذشت زمان تحریک گردیده با بهانه بازسازی،بقعه را تخریب و تمامی آثاری که قدمت تاریجی داشتند از بین بردند و متاسفانه بارها بقعه را حفاری و مورد کاوش قرار دادند وبه یقین چیزارزشمندی هم بدست نیاوردند و نسبت به اعتقادات مذهبی مردم بی تفاوت گشتند و فقط جهت معرفی خود آنجا را مدیریت نمودند و در حال حاضر فقط یک چهار دیواری که از آجر و گچ سفید و پوشش ورق گالوانیزه به سر دارد باقی مانده و بسیاری از روستاییان،دیگر مردگانشان را به این محل نمی آورند و در ایام محرم استقبال چندانی صورت نمیگیرد و لی آن زیبایی و سرسبزی، قدیمی بودن این روستا و آثار خارق العاده طبیعی چنان به ماهیت آن اعتبار بخشیده که شما از دید و بازدید این روستا پشیمان نمی شوید و یک سفر پرخاطره ای را به ذهن خود می سپارید.


صفحه قبل 1 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

این وبلاگ در مورد یکی از روستاهای واقع در دیلمان در استان گیلان میباشد.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روستای باباولی و آدرس babavali1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 38
بازدید کل : 34795
تعداد مطالب : 8
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->